درمان وسواس با QEEG - درمان وسواس با نقشه مغزی - درمان OCD با QEEG  - روان مد تجهیز

درمان وسواس با QEEG

مطالب : درمان وسواس با QEEG – درمان وسواس با نقشه مغزی – درمان OCD با QEEG 


درمان وسواس با QEEG : رویکردی نوین

وسواس فکری-عملی (OCD) یک اختلال اضطرابی مزمن است که با تکرار افکار مزاحم (وسواس) و رفتارهای تکراری (اجبار) مشخص می‌شود. این رفتارها تلاش برای کاهش اضطراب ناشی از افکار وسواسی هستند اما به طور موثری در این امر ناموفق‌اند. در سال‌های اخیر، پیشرفت‌های چشمگیری در زمینه تصویربرداری و نقشه مغزی به ما کمک کرده است تا درک بهتری از مکانیسم‌های عصبی این اختلال داشته باشیم و به دنبال درمان‌های هدفمندتری برویم.


نقشه مغزی و درک مکانیسم‌های OCD:

تصویربرداری‌های مغزی مانند fMRI و PET، به ما اجازه می‌دهند فعالیت‌های مختلف نواحی مغز را در زمان انجام وظایف خاص بررسی کنیم. تحقیقات نشان می‌دهند که در افراد مبتلا به OCD، نواحی خاصی از مغز، به‌ویژه قشر پیشانی و قشر آهیانه‌ای، فعالیت غیرطبیعی دارند.

  • قشر پیشانی: این ناحیه از مغز نقش مهمی در برنامه‌ریزی، کنترل رفتار و تصمیم‌گیری دارد. در OCD، فعالیت این ناحیه در پاسخ به افکار وسواسی و احساس اضطراب، به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش می‌یابد.
  • قشر آهیانه‌ای: این ناحیه در پردازش اطلاعات حسی و توجه نقش اساسی دارد. در OCD، عملکرد این ناحیه در ارتباط با توجه و پاسخ به افکار وسواسی مختل است.
  • امیگدالا: این ناحیه در پاسخ به تهدید و ترس نقش دارد. در OCD، فعالیت غیرطبیعی در امیگدالا منجر به افزایش اضطراب و واکنش بیش از حد به افکار وسواسی می‌شود.
  • مانند نواحی مرتبط با پردازش حافظه و تصمیم گیری: این نواحی مغزی نیز می توانند نقش مهمی در اختلال OCD ایفا کنند و با عملکرد غیرعادی در این افراد همراه باشد.

این یافته‌ها نشان می‌دهند که OCD یک اختلال پیچیده است که بر تعامل بین نواحی مختلف مغز تأثیر می‌گذارد. به عبارت ساده‌تر، نقشه مغزی به ما نشان می‌دهد که سیستم‌های عصبی مرتبط با کنترل، توجه و واکنش به تهدید، در افراد مبتلا به OCD به درستی تنظیم نمی‌شوند.


 

پیشنهاد ویژه برای شما!

خرید محصول با تخفیف ویژه! مخصوص این مقاله


درمان‌های مبتنی بر نقشه مغزی:

درک نقشه مغزی در افراد مبتلا به OCD، به ما کمک می‌کند تا درمان‌های مؤثرتری را طراحی کنیم. این درمان‌ها شامل:

  • درمان‌های رفتاری شناختی (CBT): CBT یک درمان اثربخش برای OCD است. این روش به بیمار کمک می‌کند تا الگوهای تفکر و رفتار خود را تغییر داده و واکنش‌های وسواسی را کاهش دهد. نقش تصویربرداری‌های مغزی در بهینه سازی این روش هاست تا با شناخت دقیق نقاط ضعف در عملکرد مغزی، درمان بر روی نقاط آسیب دیده متمرکز گردد.
  • درمان‌های دارویی: داروهایی مانند مهارکننده‌های بازجذب سروتونین (SSRIs) می توانند فعالیت‌های مغزی مرتبط با OCD را تنظیم کنند و به کنترل علائم کمک کنند. یافته‌های تصویربرداری مغزی به تعیین دوز و نوع دارو برای هر فرد کمک میکند.
  • درمان‌های تحریک مغزی: روش‌هایی مانند تحریک مغزی عمیق (DBS) و تحریک مغزی ترانس کرانیال (tDCS) به تنظیم فعالیت‌های مغزی در نواحی مرتبط با OCD کمک می‌کنند. در این روش ها از یافته‌های نقشه مغزی برای هدف گیری تحریک در نواحی آسیب دیده استفاده می شود.
  • ترکیب درمان‌ها: ترکیبی از درمان‌های رفتاری شناختی، دارو درمانی و روش‌های تحریک مغزی، اغلب می‌تواند اثربخشی درمان را افزایش دهد. نقشه مغزی به ما کمک میکند تا بهترین ترکیب درمان ها را برای هر بیمار انتخاب کنیم.
  • روش‌های نوظهور: مطالعات در حال انجام روی روش‌های نوظهور مانند مداخلات نوروفیدبک با استفاده از داده‌های نقشه مغزی، نویدبخش درمان‌های شخصی‌سازی شده‌تر و مؤثرتر برای OCD هستند.


محدودیت‌ها و چالش‌ها:

با وجود این پیشرفت‌ها، برخی چالش‌ها و محدودیت‌ها در استفاده از نقشه مغزی در درمان OCD وجود دارد:

  • هزینه و دسترسی: روش‌های تصویربرداری مغزی گران هستند و دسترسی به آن‌ها برای همه افراد مبتلا به OCD محدود است.
  • تفسیر نتایج: تفسیر دقیق اطلاعات به دست آمده از تصویربرداری مغزی نیازمند تخصص بالا و تجزیه و تحلیل دقیق است.
  • پشتیبانی از درمان: به طور کلی درمان های مبتنی بر نقشه مغزی نیازمند پشتیبانی علمی و عملی بیشتری می باشند تا به طور کامل وارد پروسه درمان شوند.


نتیجه‌گیری:

نقشه مغزی در درمان وسواس فکری-عملی (OCD) یک رویکرد نوین و امیدوارکننده است که می‌تواند به درک بهتر مکانیسم‌های این اختلال کمک کرده و درمان‌های هدفمندتر و شخصی‌سازی شده‌تری را ارائه دهد. با پیشرفت بیشتر در این زمینه و توسعه روش‌های تصویربرداری و تجزیه و تحلیل اطلاعات، می‌توان انتظار داشت که درمان‌های مبتنی بر نقشه مغزی نقش مهم‌تری در درمان OCD ایفا کنند و به بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا کمک کنند. با این حال، باید به محدودیت‌ها و چالش‌های این روش‌ها نیز توجه کرد و برای پیشرفت بیشتر، تحقیقات بیشتری در زمینه توسعه و استفاده موثر از این روش‌ها انجام شود.


با خبر باشید!

با عضویت در کانال تلگرام و یا پیج اینستاگرام ما از آخرین اخبار این حوزه با خبر باشید.

نقشه مغزی افراد دوقطبی - QEEG افراد دوقطبی

نقشه مغزی افراد دوقطبی

مطالب : نقشه مغزی افراد دوقطبی ( QEEG افراد دوقطبی) – درمان اختلال دو قطبی با نقشه مغزی

مقدمه

اختلال دو قطبی (Bipolar Disorder) یکی از اختلالات شایع و پیچیده روانی است که عموماً با تغییرات شدید در خلق و خو، انرژی و توانایی انجام فعالیت‌های روزمره مشخص می‌شود. این اختلال بر زندگی شخصی، اجتماعی و شغلی فرد تأثیر گذاشته و نیاز به درمان‌های مؤثر دارد. در سال‌های اخیر، تحقیقات علمی در زمینه نقشه مغزی افراد دو قطبی، به‌ویژه با استفاده از فناوری‌های نوین نظیر فناوری‌های تصویربرداری مغزی و تحلیل الکتروانسفالوگرافی (EEG)، افزایش یافته است. هدف از این مقاله، بررسی نقشه مغزی افراد دچار اختلال دو قطبی و ارتباط آن با علل، نشانه‌ها و درمان این اختلال است.


اختلال دو قطبی

تعریف و انواع

اختلال دو قطبی به معنای وجود دو حالت اصلی خلق و خو است: حالت شیدایی (مانیا) و حالت افسردگی. در حالت مانیا، فرد احساس انرژی و خوشحالی فوق‌العاده‌ای دارد، در حالی که در حالت افسردگی، احساس ناامیدی و کاهش انرژی به وجود می‌آید. این دو حالت ممکن است به مدت چند روز تا چند ماه در نوسان باشند. اختلال دو قطبی به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود:

  1. اختلال دو قطبی نوع I: شامل حداقل یک دوره شیدایی و ممکن است شامل دوره‌های افسردگی نیز باشد.
  2. اختلال دو قطبی نوع II: شامل حداقل یک دوره افسردگی و یک دوره هیپومانیا (حالت خفیف‌تر نسبت به شیدایی) است.

نشانه‌ها

نشانه‌های اختلال دو قطبی ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • تغییرات ناگهانی در خلق و خو و رفتار
  • افزایش انرژی و فعالیت در دوره شیدایی
  • خواب‌پریشی و ناتوانی در تمرکز
  • احساس ناامیدی و بی‌ارادگی در دوره افسردگی
  • کاهش توانایی انجام فعالیت‌های روزمره

نقشه مغزی و ارتباط آن با اختلال دو قطبی

مفهوم نقشه مغزی

نقشه مغزی شامل واکنش‌های الکتریکی و فعالیت‌های مغزی است که نشان‌دهنده چگونگی عملکرد مغز فرد در زمان‌های مختلف است. این نقشه‌ها معمولاً با استفاده از تکنیک‌های تصویربرداری نظیر fMRI (تصویربرداری عملکردی با MRI) و EEG به دست می‌آیند. QEEG (الکتروانسفالوگرافی کمی) به تحلیل فعالیت‌های الکتریکی مغز با ارائه داده‌های کمی کمک می‌کند که اطلاعات بیشتری درباره وضعیت سلامت روانی فرد فراهم می‌کند.

نقشه مغزی افراد دو قطبی

تحقیقات نشان داده‌اند که مغز افراد مبتلا به اختلال دو قطبی دارای الگوهای خاصی در فعالیت‌های مغزی است که می‌تواند به شناسایی این اختلال کمک کند. برای مثال، شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در افراد دو قطبی، فعالیت‌های الکتریکی در نواحی خاص مغز، مانند قشر پیشانی و آمیگدالا، غیرعادی است. قشر پیشانی در تنظیم خلق و خو و رفتارهای اجتماعی نقش دارد و آمیگدالا مرتبط با پردازش احساسات است.

تحلیل‌های مغزی و اختلال دو قطبی

  1. تحقیقات EEG: در طی تحقیقات با استفاده از EEG، مشخص شده که افراد مبتلا به اختلال دو قطبی الگوهای فعالیت غیرطبیعی در امواج معکوسی، به‌ویژه در حالت شیدایی، دارند. فعالیت‌های نسبتاً بالا در فرکانس‌های بتا و آلفا نشان‌دهنده تنش و اضطراب است که در دوره شیدایی بسیار مشهود است.
  2. تصویربرداری fMRI: تکنیک‌های تصویربرداری عملکردی مانند fMRI نشان داده‌اند که در دوران شیدایی، قشر پیشانی در بیش از حد فعال است. این ممکن است توضیحی برای افکار سریع و رفتارهای تکانشی در این حالت باشد. در دوران افسردگی، فعالیت در بخش‌های مرتبط با پاداش مغز کاهش می‌یابد، که می‌تواند توضیحی برای احساس ناامیدی باشد.

مناطق مغزی مرتبط

تحقیقات نشان می‌دهند که چندین ناحیه مغز می‌توانند در اختلال دو قطبی نقش داشته باشند:

  • قشر پیشانی: در تنظیم خلق و خو و تصمیم‌گیری تأثیرگذار است.
  • آمیگدالا: در پردازش احساسات و ترس نقش دارد.
  • هپوکامپ: در یادگیری و حافظه تأثیر دارد و جالب اینجاست که تحقیقات نشان داده‌اند که در افراد دو قطبی ممکن است اندازه هپوکامپ کاهش یابد.

تغییرات ساختاری در مغز

علاوه بر تغییرات عملکردی، مطالعات نشان داده‌اند که ساختار مغز افراد دو قطبی نیز ممکن است متفاوت باشد. بررسی‌های MRI نشان داده‌اند که افراد مبتلا به این اختلال ممکن است اندازه هپوکامپ و قشر پیشانی آنها کاهش یافته باشد، که می‌تواند به مشکلات عاطفی و شناختی مرتبط با این اختلال ارتباط داشته باشد.

پیشنهاد ویژه برای شما!

خرید محصول با تخفیف ویژه! مخصوص این مقاله


اتیولوژی اختلال دو قطبی

عوامل ژنتیکی

یکی از عوامل اصلی در ایجاد اختلال دو قطبی، عوامل ژنتیکی هستند. تحقیقات نشان داده‌اند که افرادی که دارای خویشاوند نزدیک مبتلا به این اختلال هستند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به آن قرار دارند. ژن‌های خاصی نیز ممکن است با اختلالات دو قطبی مرتبط باشند و تحقیقات نشان داده‌اند که گاهی اوقات ترکیب انتخاب ژنتیکی و محیط می‌تواند به بروز این اختلال منجر شود.

عوامل محیطی

عوامل محیطی نیز نقش مهمی در بروز اختلال دو قطبی دارند. از جمله این عوامل می‌توان به استرس‌های شدید، ضربه‌های عاطفی و نوسانات اجتماعی اشاره کرد. محیط ناپایدار و تجربیات منفی دوران کودکی یا دوران جوانی نیز می‌تواند بر خطر ابتلا به این اختلال تأثیر بگذارد.

تعامل ژنتیک و محیط

مطالعات اخیر نشان می‌دهد که تعامل بین ژن و محیط، نقشی اساسی در بروز اختلال دو قطبی دارد. افراد ممکن است از نظر ژنتیکی مستعد ابتلا به این اختلال باشند، اما عوامل محیطی می‌توانند شروع علائم را تسریع یا شدت بخشند.


نقشه مغزی افراد دوقطبی (درمان اختلال)

روان‌درمانی

یکی از رویکردهای اصلی درمان اختلال دو قطبی، روان‌درمانی است. درمان‌های شناختی-رفتاری و خانواده‌محور می‌توانند به بیماران کمک کنند تا با چالش‌های مربوط به اختلال خود بهتر کنار بیایند.

داروها

داروهای تثبیت‌کننده خلق (مانند لیتیوم) معمولاً برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می‌شوند. کشفاتی که از بررسی نقشه مغزی افراد دو قطبی به دست آمده، می‌تواند به پزشکان کمک کند که داروهای مناسب‌تری را برای بیمار انتخاب کنند.

نوآوری‌های درمانی

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که با توجه به نقشه مغزی و فعالیت‌های مغزی افراد دو قطبی، می‌توان درمان‌های نوین و شخصی‌سازی شده‌ای را برای آن‌ها به‌کار برد. برای مثال، درمان‌های نوروفیدبک و تحریک مغناطیسی ترانس‌کرانیال (TMS) می‌توانند به تنظیم فعالیت‌های مغزی کمک کنند.


چالش‌ها و محدودیت‌ها

تفاسیر نادرست

تحلیل داده‌ها و نقشه‌های مغزی نیاز به تفسیر دقیق دارند. نادرست بودن تفسیرها می‌تواند به آرامش‌بخش‌های نامناسب یا تجویز درمان‌های غلط منجر شود.

هزینه و دسترسی

معیارهای درمان مبتنی بر نقشه مغزی ممکن است هزینه‌های بالایی داشته باشند و برای همه بیماران در دسترس نباشند.


نتیجه‌گیری

نقشه مغزی افراد دو قطبی ابزاری حیاتی برای درک بهتر این اختلال و درمان‌های مبتنی بر آن است. با تحلیل دقیق‌تر فعالیت‌های مغزی، محققان و پزشکان قادر به شناسایی، تشخیص و درمان بهتری برای بیماران دو قطبی خواهند بود. در نهایت، ارتباط بین ژنتیک، محیط و فعالیت‌های مغزی نیاز به توجه بیشتری دارد تا بتوانیم به شکلی مؤثرتر به افراد مبتلا به اختلال دو قطبی کمک کنیم و کیفیت زندگی آن‌ها را بهبود بخشیم. آینده تحقیقات در این زمینه نویدبخش است و می‌تواند به کشف راه‌حل‌های نوین و مؤثرتر منجر شود.


با خبر باشید!

با عضویت در کانال تلگرام و یا پیج اینستاگرام ما از آخرین اخبار این حوزه با خبر باشید.

درمان آلزایمر با نقشه مغزی ( qEEG ) - روان مد تجهیز

درمان آلزایمر با نقشه مغزی qEEG

درمان آلزایمر با نقشه مغزی ، آلزایمر و نقشه مغزی


چرا آلزایمر ؟

آلزایمر یکی از مهم ترین علت های مرگ و میر در دنیا شناخته شده است. پیش بینی ها حاکی از آن است که این روند در سال های آینده سیر صعودی خواهد داشت.
درمان آلزایمر در ادامه این سال ها به یکی از مهم ترین دغدغه بشریت تبدیل خواهد شد.
تشخیص زودهنگام این بیماری می تواند نقش مهمی در درمان ایفا کند.
ارزش تشخیص زود هنگام در بیماری آلزایمر از آنجا اهمیت پیدا می کند که با درمانهای امروزی می توان بطور شایسته پیشرفت بیماری را به تاخیر انداخت، و در نتیجه با این وسیله می توان کیفیت زندگی این بیماران را بهتر کرده و استرس مربوط به پرستاری و هزینه های مربوطه را کاهش داد.


نقشه برداری مغز برای تشخیص آلزایمر

تجزیه و تحلیل طیفی qEEG به تغییرات عملکردی قشر بسیار حساس مغز میپردازد. و طبق تحقیقات  به تشخیص بالینی شدت آلزایمر کمک میکند. میزان حساسیت تشخیص نقشه برداری مغز با در چندین مطالعه از 71% تا 81% متغیر بوده است.

* آشنایی بیشتر با نقشه مغزی qeeg

پیشنهاد ویژه برای شما!

خرید محصول با تخفیف ویژه! مخصوص این مقاله

 


تشخیص آلزایمر با qEEG چه مزیتی نسبت به EEG دارد؟

الکتروانسفالوگرافی معمولی (EEG) معمولاً به عنوان ابزاری کمک تشخیصی برای بیماری آلزایمر استفاده می شود. الکتروانسفالوگرافی کمی (qEEG) که اخیراً توسعه یافته است، داده هایی را ارائه می دهد که توسط EEG معمولی قابل دستیابی نیستند.
مطالعات نشان می دهد که qEEG یک ابزار مفید برای تشخیص تغییرات الکتروانسفالوگرافی بیماران مبتلا به آلزایمر است و با شدت اختلال عملکرد شناختی در ارتباط است.


نقشه مغزی بیماران آلزایمری

زوال عقل بیماری آلزایمر وضعیتی است که در آن اختلال شناختی شدید ناشی از بیماری آلزایمر
و افت عملکرد به حدی میرسد که زندگی مستقل روزانه غیرممکن شود.
در نقشه مغزی بیماران مبتلا به آلزایمر به طور کلی، قدرت در همه باندها کاهش می یابد، ریتم آلفا که شبکه مغز را در حالت استراحت حفظ می کند تقریباً از بین می رود.
و موج تتا و همچنین الگوی موج دلتا افزایش می یابد.

امواج نقشه مغزی برای درمان آلزایمر
طبق تحقیقات قبلی انجام شده با QEEG، EEG تغییرات حساسی را نسبت به زمانی که زوال عملکردی رخ می دهد نشان می دهد، قبل از اینکه تغییرات ساختاری شدید در مغز اتفاق بیفتد. “کاهش امواج مغزی” ویژگی اصلی است و در شکل زیر نیز مشاهده می شود:
در نمودار بالا رنگ نارنجی EEG افراد مسن سالم است و امواج مغزی طبیعی مانند موج آلفا مشاهده می شود.
رنگ سبز EEG بیمار با اختلال شناختی خفیف است که موج آهسته مانند موج تتا مشاهده می شود.
رنگ آبی پر رنگ نوار مغزی بیمار مبتلا به زوال عقل آلزایمر است که موج بسیار آهسته مانند موج دلتا و موج تتا مشاهده می شود.


با خبر باشید!

با عضویت در کانال تلگرام و یا پیج اینستاگرام ما از آخرین اخبار این حوزه با خبر باشید.

امواج مغزی چه هستند؟ - نسب دامنه و فرکانس امواج مغزی - انواع امواج مغزی - روان مد تجهیز

امواج مغزی

مطالب : امواج مغزی چه هستند؟ – نسب دامنه و فرکانس امواج مغزی – انواع امواج مغزی


امواج مغزی چه هستند ؟

تمامی احساسات ، رفتار و فکر های ما انسان ها، از ارتباطات بین نورون های مغز ما اتفاق می افتد.
امواج مغزی توسط پالس های الکتریکی که به طور هماهنگ از توده های نورون ها که باهم ارتباط دارند، تولید می شوند.
این امواج توسط الکترود ها ( سنسور یا حسگر ها ) که بر روی پوست سر قرار می گیرد، مورد شناسایی قرار می گیرند.
برای تشریح این امواج، یک‌سری فرکانس هایی ( باند ) تعریف شده است تا بتوان به طور دقیق نوع این امواج را تشخیص داد و به سادگی قابل ارزیابی باشد.
این فرکانس ها دارای ویژگی هایی هستند که باعث تفاوت و تشخیص نوع موج ها با یکدیگر می شوند که شامل : آهسته یا سریع بودن و کوتاهی و بلندی امواج مغزی.
برای مشاهده این ویژگی ها کافی است تصویر زیر را مشاهده کنید، خواهید دید که امواجی که با طول موج بیشتر عمدا فرکانس های پایین تری دارند و هرچه فرکانس بیشتر می شود، طول موج کمتر و سرعت موج ها بیشتر می شوند.
با ما همراه باشید تا بیشتر به جزییات این امواج و فرکانس هایشان بپردازیم !

پیشنهاد ویژه برای شما!

خرید محصول با تخفیف ویژه! مخصوص این مقاله


نسب دامنه و فرکانس امواج مغزی

دامنه و فرکانس با یکدیگر نسبت عکس دارند، در امواج مغزی دلتا، دارای بیشترین دامنه و کمترین فرکانس و گاما دارای کمترین دامنه و بیشترین فرکانس می باشند، به همان ترتیبی که در تصویر زیر است.

انواع امواج مغزی ( موج آلفا، تتا، بتا و گاما ) - روان مد تجهیز


امواج دلتا (1 تا 4 هرتز)

موج مغزی دلتا شامل امواج مغزی آهسته و بلند (فرکانس پایین و عمیقا نفوذکننده، مثل ضربات طبل) هستند.
آنها در عمیق ترین مراقبه (مدیتیشن) و خواب بدون رویا ایجاد می شوند. امواج دلتا آگاهی خارجی را به حالت تعلیق در می آورند و منبع تلقین هستند.
شفا بخشی و ترمیم در این وضعیت تحریک می شود و به همین دلیل است که خواب عمیق برای روند بهبود بسیار ضروری است


امواج تتا (4 تا 8 هرتز)

امواج مغزی تتا اغلب در خواب ظاهر می شوند ولی همچنین در مراقبه عمیق نیز غالبند. تتا راه ورود ما به یادگیری، حافظه، و شهود است.
در تتا، حواس ما از جهان خارج می شوند و روی علائم (سیگنال) هایی که از درون سرچشمه می گیرد متمرکز می شوند. این همان وضعیت تاریک و روشن است که ما بطور طبیعی معمولاً فقط هنگامی تجربه می کنیم که از خواب بیدار می شویم یا به خواب می رویم.
در تتا ما در رویا هستیم، تصاویر واضح، شهود و اطلاعات فراتر از آگاهی هشیارانه معمولی ما. اینجا مکانی است برای انباشتن، جایی که ترس ها، سابقه مشکلات و کابوس های خود را نگه می داریم.


امواج آلفا (8 تا 12 هرتز)

امواج مغزی آلفا در حین افکار بدون سر و صدا و در بعضی از حالت های مراقبه غالب هستند. آلفا “قدرت حال” است، اینجا بودن، در زمان حاضر بودن. آلفا وضعیت استراحت مغز است.
موج آ‌لفا به هماهنگی ذهنی کلی، آرامش، هشیاری، یکپارچگی ذهن و بدن، و یادگیری کمک می کنند.


امواج بتا (12 تا 38 هرتز)

امواج مغزی بتا در حالت هوشیاری طبیعی، هنگامی که به انجام وظایف شناختی مشغولیم و به دنیای خارج توجه می کنیم، غالب می شوند. بتا یک فعالیت سریع است و در زمانی که ما هشیار، متوجه، مشغول حل مسئله، قضاوت، تصمیم گیری، یا متمرکز بر فعالیت ذهنی هستیم، حاضر است.
امواج مغزی بتا به 3 باند تقسیم می شوند.
لو-بتا (Lo-Beta) یا بتا 1 (12 تا 15 هرتز)، این را می توان به عنوان بیکار سریع یا متفکر تصور نمود. بتا یا بتا 2 (15 تا 22 هرتز)، درگیری بالایی دارد و  تجربیات جدید، اضطراب بالا یا هیجان را در خود جای می دهد. های-بتا یا بتا 3 (22 تا 38 هرتز)، شامل افکار بسیار پیچیده، ادغام تجارب جدید، اضطراب بالا، یا هیجان زدگی است.
پردازش مستمر با فرکانس بالا یک راه خیلی کارآمد برای راه اندازی مغز نیست، چون انرژی زیادی را به خود اختصاص می دهد.


با خبر باشید!

با عضویت در کانال تلگرام و یا پیج اینستاگرام ما از آخرین اخبار این حوزه با خبر باشید.